متن های جذاب و نوشته های خواندنی با موضوع گرگ
من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ، اما با ماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند ؟! . . . گرگ عاشق شده بود عاشق طعمه اش … نزدیکش شد بوییدش بوسیدش و با دندان گلویش را درید … افسوس … ذات احساس نمی شناسد…! . . . گرگها این روزها دیگر شکار نمیروند، بلکه دل به نی چوپان سپرده اند و گریه میکنند با گرگها گشتیم، با ببرها خوردیم، با شیرها نعره کشیدیم و شب باکفتارها دربیابان خوابیدیم؛ ولی افسوس که عاقبت، خود، شکار خرگوشها شدیم ! . . . گرگــ ها را دوستـــــ دارم ، مرگــــ را می پذیرند ، امـــا … تن به قلاده نمیدهند … .
…
. . شیرها ادعا میکنند سلطان جنگلند! ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند! اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم به دستور یک انســـان در سیرک بالا و پایین میپرند! ولی گرگ رام نمیشد! برای کسی عوض نمیشود و … همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است . . . بگذار کفتارها برای خود حکمرانی خیالی کنند! نمیدانند سکوت گرگ اغاز یک فاجعه است… . . . زندگی را باید از ” گـُـــرگ ” آموخت و بَس !!! . . . گرگ با همنوعانش شکار میکند ! خو میگیرد ، زندگی میکند ! ولی چنان به آنان بی اعتماد است که شب هنگام خواب با یک چشم باز میخوابد ! شاید گرگ معنی رفاقت را خوب درک کرده است…! . . . همیشه در گرگم به هوا از گرگشدن فرار میکردیم و اکنون ناخواسته در تمامی بازیها گرگیم بیآنکه از خودمان بترسیم . . . به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است اما زوزه اش را کشید تا از پشت خنجر نزند… . . . زوزه ی گرگ از تنهــاییستــــــ ولی گرگــــ هــا دستــه جمعــــی زوزه میکشنــــد … در دنیــــای گرگــــ ها اعتمـــاد مســاوی ستــــ با مرگـــــ … بــا همه بــــاش امـــا تنهـــــــــا … . . . آهویم رفت . . . بگذار برود . . . حسابش بماند با گرگ های بی احساس . . . پشیمون نباش؛ گرگ بودن تقاصش مرد بودن و؛ مرد بودن تقاصش گرگ بودن، پشیمونیو بزا برا روزگار که به هر کفتاری وفا کرد و به ما نه؛ زوزه بکش که یه روزی این جنگل زوزه هاتو به گوش دنیا میرسونه… . . . در شهر ما گرگهایمان ! نه دستشان آردی است و نه صدایشان را ظریف میکنند ! یکدفعه به دل نفوذ میکنند و تو را می کشند ! . . . سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را ربودم،،، آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟ تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی…! گرگ،لبخندی زدو گفت،،، من ( خدای ) غرورم رقیب ببینم نمیجنگم … پا روی عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالی میکنم آهویی که به سگ چشمک بزند ! لیاقت ندارد زیر سایه (( گرگ )) زندگی کند حقش آن است خوراک همان سگ شود
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه، ،
:: برچسبها: تصاویر زیبا به همراه جملات ناب عاشقانه, پست های تصویری عاشقانه – پست عکس دار خاص,